دلم کرد ناگهان یاد گذشته به یادِ همسرانِ چون فرشته به یاد آن همه با هم نشستن به یاد روز عقد و عهد بستن به یاد قوری و چای و سماور به یاد لطفِ مرد و عشق همسر به روزهایی که چایی نوش می شد حکایت پای کرسی گوش می شد نمی گفتند چه کس،ید و کی بُرد حکایت بود و قصه ی حسین کُرد نه اینترنت وجود داشت نه موبایلی زن و شوهر نداشتن رمز و فایلی همه سر گرم کار خویش بودن خوش و مسرور و بی تشویش بودن به ناگه گوشی و اینترنت آمد غم و درد و بلا و محنت آمد نمودند گوشی هایی داخل اینترنت منبع
درباره این سایت